من و دیگر هیچ

وقتی ارزش ها عوض می شوند عوضی ها با ارزش می شوند

من و دیگر هیچ

وقتی ارزش ها عوض می شوند عوضی ها با ارزش می شوند

چیزهایی برای سپاس

خانه ای دارم هر چند گچو گلی وآبخورده ولی همیشه پایدار.

حیاطی دارم کوچک ولی دلباز تر از یک باغ.

درختی دارم که اگر شاخه اش را بشکنم باز هم میوه ام میدهد.

شبی دارم که ستاره هایش همیشه چشمک میزنند.

تیر برقی دارم چوبی که هنوز بوی روغن سیاه و بچگی هایم را میدهد.

کوچه ای دارم خاکی ولی پر از سنگ های هفت سنگ کودکی.

موبایلی دارم ساده ولی سرگرمی دارد به نام "مار بازی".

تابستان ها استخر و باشگاه نمیروم ولی ظهرها به "انار دزدی" مشغولم(فقط چند تا دونه)

چشم هایی دارم با اعتماد همچون دوستانم.

و خدایی دارم که در همین نزدیکی ست.

پ.ن.پستی بود متفاوت با همه ی پست هایم برای اینکه ناشکر نباشم.

پ.ن2.بدون شک همه ی شما یکی از این ها رو دارید.